آنچه در وب میپسندم

هرآنچه میبینم ومیپسندم اینجا ستــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آنچه در وب میپسندم

هرآنچه میبینم ومیپسندم اینجا ستــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آخرین نظرات
۰۸
تیر


عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.....


 این است معنای صدور انقلاب!


 تصاویر امام خمینی و امام خامنه ای در دست جوانان عراقی ....


 و صدامی که زیر پا لگدمال شد و به زباله دان تاریخ پیوست!

  • بخوان ولی تامل کن
۳۰
ارديبهشت


زمان ؛ زمان امتحانات است ، نیستم مدتی !

فعلا یا علی تا انشالله اول تیرماه  

  • بخوان ولی تامل کن
۱۴
ارديبهشت

سایت امپراتوری دروغ نوشت: مسیح (معصومه) علی نژاد، ضدانقلاب فراری مقیم لندن که با چندین رسانه ضدایرانی مانند صدای آمریکا، ‏بی بی سی فارسی، رادیو فردا و … همکاری دارد، در جدیدترین پست صفحه شخصی فیسبوک با انتشار تصویری بی حجاب از خود حین رانندگی در ‏دوران حضور در ایران، زنان و دختران ایرانی را به انتشار بدون حجاب عکس های خود در شبکه های اجتماعی تشویق و در جهت ترویج فرهنگ ‏بی بند و باری تحت عنوان «آزادیِ یواشکی» تلاش کرد و نوشت:‏ ‏… شرط می بندم اکثریت(!) زنان ایرانی که به اجبار باوری ندارند، لذتِ آزادیِ یواشکی را چشیده اند. ‏… عکس های بدون روسری رانندگی کردن و بدون روسری قدم زدن و بدون روسری توچال و دربند رفتن و بدون روسری توی جنگل و کنار دریا و ‏بالای درخت و توی دشت نفس کشیدن را منتشر کنیم؟

فراخوان ضدانقلاب لندن‌نشین برای کشف حجاب در ایران+عکس

مسیح-علی‌نژاد-حجاب


  • بخوان ولی تامل کن
۱۴
ارديبهشت

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، جمعیت دانشجویان حامی عدالت اسلامی در بیانیه ای از حضور پیترآیزنمن معمار امریکایی و طراح یادمان های هولوکاست در همایشی با عنوان "همایش بین المللی معماری معاصر" انتقاد کرد. در قسمتی از این بیانیه آمده است: حضور پیتر آیزمن به عنوان یک حامی رژیم صهیونسیتی و مبلغ هولاکاست آنهم همزمان با سالروز تاسیس رژیم سفاک و اشغالگر قدس در برج میلاد تهران جای بسی تعجب و تاسف دارد. در قسمتی دیگر از این بیانیه آمده است: این دعوت عجیب در حالی اتفاق افتاده است که همایش بین المللی بررسی هولوکاست که در سال 1385 در ایران برگزار شد، با واکنش خصمانه کشورهای غربی روبرو شد. وزارت امور خارجه آلمان، در آن سال، علاوه بر توقیف گذرنامه 13 نفر از منتقدان هولوکاست، کاردار ایران در برلین را احضار و اعتراض شدید خود را اعلام کرد و دولت آمریکا نیز در بیانیه ای، برگزاری این همایش را شرم آور اعلام کرد. حال از مسئولان وزارت خارجه و دستگاه های امنیتی سوال می شود آیا این معمار که معتقد است اخلاق در هنر و معمار جایگاهی ندارد و از حامیان رژیم اشغالگر قدس است با هماهنگی چه دستگاهی قصد دارد در پایتخت ام القرای اسلام به ایراد سخنرانی بپردازد؟

خبرگزاری فارس: هشدار جمعیت دانشجویان حامی عدالت اسلامی به برگزاری یک همایش مشکوک در برج میلاد
  • بخوان ولی تامل کن
۱۲
ارديبهشت

فریادهای آقای بهجت (ره) هنگام سلام نماز برای من سئوال شده بود، گفتم اگر ندانم چرا فریاد می‌کشد دیگر برای نماز به قم نمی‌روم.

تهران زندگی می‌کردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از نمازهایی را که آیت‌الله بهجت (ره) می‌خواندند را دیدم و لذت بردم.

تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیت‌الله بهجت (ره)بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه می‌شود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و لذت بخش بود، برنامه‌ام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.

یک سال کارم همین شده بود، هر روز صبح می‌رفتم قم نماز می‌خواندم و برمی‌گشتم، در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه می‌کرد که چرا از کار و زندگی می‌زنی و به قم می‌روی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان

و...

کم کم نسبت به فریادهای آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس شده بودم، آخه چرا آقا فریاد می‌کشه؟ چرا داد می‌زنه؟ چرا با درد سلام می‌ده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلام‌های آقا سلام می‌دادم.

به خودم گفتم من اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد می‌کشه دیگه نمیام قم نماز بخونم، همون تهران می‌خونم، این هفته هفته آخرمه …

یک روز آومدم و رفتم دم درب منزل آقا، در زدم، گفتم باید بپرسم دلیل این فریادهای بلند چیه، رفتم دیدم آقا میهمان داشتند، گوشه اتاق نشستم و در افکار خودم غوطه‌ور شدم، تو ذهن خودم با آقا حرف می‌زدم، آقا اگر بهم نگی می‌رم ها! آقا دیگه نمیام پشتت نماز بخونم ها! تو همین افکار بودم که آیت‌الله بهجت انگار حرفامو شنیده باشه سر بلند کرد و به من خیره شد، به خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چی می‌گفتم؟ من که تو دلم گفتم، بلند حرفی نزدم، چطور شنید؟

سرم را پایین انداختم و آرام از مجلس خارج شدم و به تهران برگشتم، در راه دائما با خودم می‌گفتم آقا چطور حرف‌های من را شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت آیت‌الله بهجت (ره) ایستادم و در صف اول نماز می‌خوانم، متعجب شدم، در بیداری اصلا نمی‌توانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه برم صف اول!

خوشحال بودم و پشت آقا نماز می‌خواندم، یک دفعه تعجب کردم، دیدم در جلوی آقا، روبروی محراب یک دربی باز است به یک باغ بزرگ و آباد، آخه این در رو کی باز کردند؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی نداره، تعجب کردم، باغ سر سبز و پر از میوه‌ای بود، خدای من این باغ کجا بوده؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، یک لحظه از خواب پریدم.

یعنی من خواب بودم؟ آقا جواب سئوال من رو در خواب دادند، پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز درد دل کندن از آن باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد می‌کشید، من جواب سئوالم رو گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح برای نماز به قم می‌رفتم و سپس به تهران بازمی‌گشتم تا آقا رحلت کردند.

این مطالب خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیت‌الله العظمی بهجت (ره) بود که توسط پسر این مرجع تقلید فقید در مراسم سالگرد حضرت آیت‌الله بهجت (ره) در مسجد صاحب الزمان (عج) ورامین بازگو شد.

منبع : فارس

  • بخوان ولی تامل کن
۰۹
ارديبهشت


تاریخ شاهد مردانی است که در زندگی خود دچار انحراف از ارزش ها می شوند و علیرغم گذشته روشن خود آینده تاریکی برای خود رغم می زنند. اما گذشته روشن آنها دلیل نمی شود تا حال کنونی آنها مورد چشم پوشی قرار گیرد.
منافقان و حمایت بیگانگان از آنها

مرور تاریخ معاصر ایران اسلامی سرگذشت افرادی را در برابر ما قرار می دهد که در دوره ای با انقلاب همراهی کرده اند اما سرانجام از انقلاب جدا شده اند. افرادی که پس از مدتی با دشمنان انقلاب و دشمنان سابق خود همراهی کرده اند. این پدیده در میان بسیاری از افراد در طول تاریخ اسلام وجود داشته است افرادی که در جمع مسلمانان بوده اند، اما سرانجام دچار انحراف شده اند و حتی به امام حسین (ع) بی حرمتی کرده اند. از جمله این افراد می توان به شمر بن ذی الجوشن و زیاد بن ابیه اشاره کرد که در رکاب امیر المومنین (ع) بودند و از یاران ایشان به حساب می آمدند، اما سرانجام در روز عاشورا در مقابل امام حسین علیه السلام صف آرایی کردند و حرمت اهل بیت رسول خدا (ص) را شکستند.

در تاریخ انقلاب اسلامی نیز افرادی بودند که از یاران امام (ره) بوده اند اما به مرور زمان دچار انحراف شده اند و به دامن دشمنان اسلام پناهنده شده و به صف آنان پیوسته اند. حداقل دلیل برای انحراف آنها همکاری آنان با دشمنان جمهوری اسلامی و همچنین دشمنان اسلام است، کشورهایی که کارنامه آنها نشان داده است که دشمنی آنها با جمهوری اسلامی به خاطر اسلامی بودن آن است.

از جمله این افراد می توان به افراد زیر اشاره کرد:

ابراهیم یزدی:

ابراهیم یزدی زمانی که امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو بودند به امام پیوست و از همراهان امام بود. با بازگشت امام به ایران او نیز به ایران بازگشت و از سوی امام عضو شورای انقلاب شد. با روی کار آمدن دولت موقت او به عنوان معاون نخست وزیر در امور انقلاب انتخاب شد. همچنین پس از کریم سنجابی به عنوان وزیر خارجه جمهوری اسلامی منصوب شد. در مقطعی نیز به عنوان سرپرست روزنامه کیهان نقش ایفا کرد. در این زمان اولین علائم انحراف از خط انقلاب در او نمایان شد، او در زمان استعفای دولت موقت جزء استعفا دهندگان بود. او سپس برای یک دور به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. اما پس از پایان دوران نمایندگی دیگر نتوانست صلاحیت خود را برای داوطلبی در انتخابات ها به اثبات برساند.او سپس به نهضت آزادی پیوست و پس از مدتی به ریاست آن حزب منصوب شد.محتشمی پور وزیر کشور در مورد نهضت آزادی در آن زمان می گوید:

نهضت آزادى پس از استعفا و برکنارى دولت موقت پیوسته در جهت اعلام مخالفت با دولت جمهورى اسلامى، مجلس شوراى اسلامى، و حتى قوه قضائیه و مغشوش کردن اذهان بوده است.

مسئولین نهضت با سمپاشی هاى خود نسبت به سیاست هاى دولت، دفاع مقدس و جنگ، مسئله برائت از مشرکین و فاجعه خونین مکه مکرمه، جهاد مالى و تصمیمات شورای عالى پشتیبانى جنگ و بالاخره فرمایشات اخیر حضرت امام- روحى فداه- راجع به حکومت و ولایت مطلقه، در جهت مبارزه و تضعیف نظام جمهورى اسلامى گام برداشته اند۱

امام راحل نیز در پاسخ این نامه محتشمی پور پاسخ می دهند: …«نهضت آزادى» و افراد آن از اسلام اطلاعى ندارند و با فقه اسلامى آشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهاى آنها که منتشر کرده‏اند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولى الموالى امیر المؤمنین را در نصب ولات و اجراى تعزیرات حکومتى که گاهى بر خلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را – نعوذ باللَّه- تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همه این امور را از وحى الهى بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است.

نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادى و افراد آن چون موجب گمراهى بسیارى از کسانى که بى‏اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مى‏گردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند. ۲یزدی سپس به جمع خارج نشینان مخالف داخل می پیوندد و مورد حمایت دشمنان قرار می گیرد.

صادق قطب زاده

مبارزات قطب زاده از دوران جوانی او شروع شد. او در جریان مبارزات ملی شدن صنعت نفت حضور فعال داشت. او به علت فعالیتهایش به عنوان نماینده دانش آموزان وارد نهضت مقاومت ملی شد. در سال ۱۳۳۷ به آمریکا رفت. در زمان حضورش در آمریکا به علت بر هم زدن سخنرانی اردشیر زاهدی در واشگتن از آمریکا اخراج شد. او پس از اخراج از آمریکا به کشورهای خاورمیانه و آفریقا رفت. او در سال ۱۳۴۳ وارد خاورمیانه عربی شد و از آنجا مبارزاتی را علیه رژیم شاهنشاهی ایران شروع کرد. او در سال ۱۳۴۸ به اروپا رفت و در انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا و نهضت مقاومت ملی فلسطین فعالیت کرد. با رفتن امام به پاریس او نیز خود را به امام رساند. او همراه امام به ایران بازگشت و عضو شورای انقلاب شد. علی جنتی درباره او می گوید: من با آقای قدوسی ارتباط نزدیک داشتم. یک روز به ایشان گفتم چرا بنی صدر و قطب زاده را در شورای انقلاب راه داده‌اند؟ اگر وضعیت اینها را نمی‌دانستند حداقل از کسانی که در خارج بودند سوال می‌کردند؛ آقای هاشمی رفسنجانی خبر دارد که این‌ها آدم‌ های مذهبی، دینی و شایسته اطمینان نیستند. بعد هم مسایلی را که درباره بنی صدر می‌دانستم از نوع تفکر و نحوه زندگی خانوادگی برای ایشان توضیح دادم. ایشان گفت که آقایان هم دل خوشی از آن‌ها ندارند اما نظر امام این بود که باید در شورای انقلاب باشند که دیگران فکر نکنند آخوندها آمده‌اند تا همه مراکز قدرت را در اختیار خود بگیرند…

او سپس در دولت موقت سرپرستی صدا و سیما را برعهده گرفت و پس از آن در اولین انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد. او به تدریج از مناصبش دور شد و چهره دیگری از خود نشان داد.سر انجام قطب زاده تصمیم بر کودتا و بر اندازی نظام می گیرد. برای این منظور با تعدادی از افسران ارتش صحبت می کند و طرح اجرای یک کودتا و انفجار در کنار بیت امام( ره) را برنامه ریزی می کند. اما قبل از اجرایی شدن طرح کودتا این طرح لو می رود و سبب دستگیری او می شود.

قطب زاده هم یکی دیگر از کسانی بود که از ابتدای انقلاب با آن همراهی کرد و خود را به حلقه یاران نزدیک امام رساند اما پس از مدتی وقتی که در امتحانات جمهوری اسلامی قرار گرفت مردود شد و سرانجام در زمره معارضین انقلاب اسلامی قرار گرفت و به کودتا علیه نظام جمهوری اسلامی دست زد. این کار او مورد حمایت بیگانگان قرار می گیرد.

نتیجه

در تاریخ انقلاب نیز مانند تاریخ اسلام شاهد افرادی هستیم که در دوره ای با انقلاب همراهی کرده اند و پس از مدتی از امتحانات نتوانسته اند موفقانه و سربلند بیرون آیند از همین رو دچار سرنگونی شده اند. به نظر دیدبان نمونه این افراد در تاریخ بسیار است و این امر باعث نمی شود تا افرادی به خاطر آنکه سابقه روشنی داشته اند امروزه نیز اشتباهاتشان مورد چشم پوشی قرار گیرد. افرادی که اعمالشان مورد حمایت بیگانگان و دشمنان اسلام هستند و طرفداران و اطرافیانشان حتی مظاهر اسلامی را رعایت نمی کنند را نمی توان در دایره خادمین به اسلام دانست. همچنین توسل اطرافیان این افراد به بیگانگان سبب نقض ادعای آنها مبنی بر حفظ عزت ملی است. زیرا حفظ عزت ملی و ایرانی با توسل به بیگانگان جهت مشروعیت بخشیدن به اعمال نابخشیدنی آنها به معنی اظهار عجز و لابه به دشمنان و همچنین گشودن دست بیگانگان جهت دخالت در امور داخلی کشور است و این بحث با ادعای عزت از طرف این افراد مغایرت دارد
  • بخوان ولی تامل کن
۰۷
ارديبهشت

  • بخوان ولی تامل کن
۲۸
فروردين



وزارت دارایی انگلیس به بهانه نقض حقوق بشر و با انتشار بیانیه‌ای، نام چندین مقام ایرانی را به فهرست تحریم‌های خود افزود.
به گزارش جهان، آنطور که در این بیانیه آمده، تحریم این افراد در جلسه‌ای که روز ۱۲ آوریل (سه روز قبل) برگزار شده، اتخاذ شده است. در این فهرست نام ۱۵ مقام کنونی و سابق ایران به چشم می‌خورد.

«حسن فیروزآبادی» فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح، «حیدر مصلحی» وزیر اطلاعات دولت سابق، «قربانعلی دری نجف آبادی» و «سعید مرتضوی» از جمله افرادی هستند که نامشان در این لیست وجود دارد.

«محمود عباس‌زاده مشکینی»، سید «مرتضی بختیاری»، «حمیدرضا عمادی»، «محمد حسینی»، «محمد صالح جوکار»، «عزیزالله رجب‌زاده»، «محمود سالارکیا» و «حجت‌الله سوری» دیگر افرادی هستند که اطلاعات آن‌ها در این لیست به روزرسانی شده است.

وزارت دارایی انگلیس در این بیانیه خواستار بلوکه شدن دارایی‌های این افراد در انگلیس شده و نهادهای مالی این کشور را از هرگونه مراوده با آن‌ها منع کرده است.

انگلیس تاکنون جمعا نام ۸۶ ایرانی را در لیست تحریم‌های خود قرار داده است. برخی از افرادی که نامشان در لیست تازه‌منتشر شده، آمده، پیش از این هم در فهرست تحریم‌های انگلیس بوده‌اند، اما در لیست امروز اطلاعات این افراد به روز شده و نام تعدادی دیگر به آن افزوده شده است.

کد خبر:186951 -

  • بخوان ولی تامل کن
۲۵
اسفند

ﺭﺿﺎ معروف به رضا ﺳﮕﻪ ... ﯾﻪ ﻻﺕ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﻣﺸﻬﺪ ... 
ﻫﻢ ﺳﮓ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍﻫﺎﺵ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ خشن ﺑﻮﺩ ...
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺳﻤﺖ ﮐﻮﻩ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﻮﺍ ﻭ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ کهﺩﯾﺪ ﯾﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ
ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻌﻘﯿﺒﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ... ﺁﺭﻡ ﻣﺎﺷﯿﻦ : " ﺳﺘﺎﺩ ﺟﻨﮕﻬﺎﯼ ﻧﺎ ﻣﻨﻈﻢ " بود
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ: ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ ...
ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ رضا رو ﮔﺮﻓﺖ و گفت : " ﻓﮑﺮ
ﮐﺮﺩﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺮﺩﯼ ؟ ! "
- رضا گفت : ﺑﺮﻭﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﻣﯿﮕﻦ !!
-شهید چمران گفت : ﺍﮔﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﯿﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺟﺒﻬﻪ ..................
ﺑﻪ ﻏﯿﺮﺗﺶ ﺑﺮ ﺧﻮﺭﺩ ... ﺭﺍﺿﯽ ﺷﺪ .... رفت ﺟﺒﻬﻪ ......
***********************************
ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ... 
ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯿﺎﺩ ! ... 
ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﻨﺪ، ﺭﺿﺎ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ... 
ﺭﺿﺎ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺶ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ و به چمران گفتن این کیه اوردید تو جبهه
ﺭﺿﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻓﺤﺶ ﺩﺍﺩﻥ ...ﭼﻪ ﻓﺤﺸﺎﯼ ﺭﮐﯿﮑﯽ ... 
ﺍﻣﺎ ﭼﻤﺮﺍﻥ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺑﻮﺩ .........
ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ .... ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : " ﮐﭽﻞ ﺑﺎ
ﺗﻮﺍﻡ !!!!... "

ﯾﮑﺪﻓﻌﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﺎﻻ ﺁﻭﺭﺩ : " ﺑﻠﻪ
ﻋﺰﯾﺰﻡ ! ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ ؟ ﭼﯿﻪ ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ؟ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ؟ "
ﻗﻀﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩکه ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ واسه خودش ﺳﯿﮕﺎﺭ
ﺑﮕﯿﺮﻩ ﻭ ﺑﺮﮔرده که ﺑﺎ ﺩﮊﺑﺎﻥ ﺩﻋﻮﺍﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩش ....
ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ گفت : " ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ﭼﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ ؟ !! .... ﺑﺮﯾﺪ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺨﺮﯾﺪ
ﻭ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ !... "
ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ ﻭ ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ... ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ...
ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ : ﻣﯿﺸﻪ ﯾﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻓﺤﺶ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﯼ ؟ ! ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ، ﭼﯿﺰﯼ !!
ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ : ﭼﺮﺍ ؟ !
ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ : ﻣﻦ ﯾﻪ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﻫﺮﮐﯽ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﻬﻢ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩﻩ ... ﺗﺎ
ﺣﺎﻻ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﺤﺶ ﺑﺪﻡ ﻭ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﻪ ...
ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ : ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !... ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ، ﻫﺮ
ﭼﯽ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺪﯼ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻬﻢ
ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ ... ﻫﯽ ﺁﺑﺮﻭ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺪﻩ ... ﺗﻮ ﻫﻢ ﯾﮑﯿﻮ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﯽ
ﺑﻬﺶ ﺑﺪﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ ﺑﻬﺖ ﺧﻮﺑﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ من که اون بالا یکی رو دارم !... 
شهید چمران :ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺬﺍﺭ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﯾﮑﯽ مثل تو ﺑﻬﻢ ﻓﺤﺶ ﺑﺪﻩ ﺑﮕﻢ ﺑﻠﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ... ﯾﮑﻢ ﻣﺜﻞ ﺍﻭﻥ بالایی بشم !...
ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩ .......... ﺗﻠﻨﮕﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﺷﺤﺼﯿﺖ معنویش .......... 
ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﻧﺸﺴﺖ ... ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺮﻓﺖ ﺯﺍﺭ ﺯﺍﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ... ﻋﺠﺐ ! ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻫﺮﭼﯽ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻬﻢ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﺮﺩﻩ؟
ﺍﺫﺍﻥ ﺷﺪ ..... ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﻤﺮﺵ ﺑﻮﺩ ..............
ﺭﻓﺖ ﻭﺿﻮ ﮔﺮﻓﺖ ... ﺳﺮ ﻧﻤﺎﺯ ، ﻣﻮﻗﻊ ﻗﻨﻮﺕ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﯾﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻮﺩ .......
ﻭﺳﻂ ﻧﻤﺎﺯ، ﺻﺪﺍﯼ ﺳﻮﺕ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ ﺍﻭﻣﺪ ...... ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﯾﮑﯽ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺷﺪ ...
ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩ .... ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ توبه ﮐﺮﺩﻧﺶ ....
ﺗﻮﺑﻪ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻭ ﯾﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻭﺍﻗﻌﯽ ..........فقط ... همین !


  • بخوان ولی تامل کن
۲۵
اسفند

♥•٠·
تو برنامه ویتامین 3 یه خانواده ی کم بضاعت اومده بودن که پسر 8 سالشون ، 4 سال منتظر کلیه پیوندی بوده و عمل های متعدد انجام داده بود.
بعد یه حاج آقایی اومد حاج آقا کمیل (فامیلشون خاطرم نیست) ، ایشون نه تنها کلیه شو اهدا کرده بود به سجاد( پسری که کلیه لازم داشت) و هم اینکه کلی به این در و اون در زده بود که بتونه پول خرج عمل رو جور کنه ، که جور نشده بود از ناحیه ی دیگران و در آخر ایشون می گفت روزی بنده بود که بتونم این کار نیک رو انجام بدم، ماشینی که با وام و قرض و قوله گرفته بودم رو فروختم و خرج عمل جور شد!

می گفت این وسط پدرم و همسرم فوق العاده مشوقم بودند. می گفت همسرم اینقدر پیگیر این کار بود که اول پیشنهادی که داد این بود که خودش کلیه اهدا کنه... خرج عمل با پول ماشین جور شد اما سجاد محل زندگی مناسبی هم نداشت که حالا بعد از اون همه سختی راحت زندگی بکنه، خانمش طلاهاش رو فروخته بود که بشه برای سجاد محل زندگی راحتی رو تهیه کنند...

علی ضیاء مرتب تاکید می کرد هیچ کس محض ریا نمیاد اینهمه خودش رو تو سختی عمل و رفت و آمد وهزینه و ... قرار بده!! 

دکتر ِحاج آقا کمیل و سجاد هم که اومده بود تو برنامه می گفت: ما برای اینکه بدونیم حاج آقا واقعا در سلامت روان هستند و این کار مبنای عقلی داره به طرق مختلف ایشون رو تست کردیم... می گفت ایشون از هفت خان رستم گذشته تا تونسته همچین کاری بکنه. دکتر می گفت این وسط خیلی ها به حاج آقا حرف های تند و نیشداری میزدند، خدا منو ببخشه: حتی من!اما حاج آقا کمیل با خوی کریمانه که به تاسی از کریم اهل بیت (علیهم السلام) بود و با سعه صدر با همه برخورد می کرد و لبخند از روی لبش نمی رفت...
حاج آقا کمیل و همسرش تو این دوره و زمونه واقعا الگو هستن.. کثرالله امثالهم.♥•٠·

  • بخوان ولی تامل کن
۱۹
اسفند

آشنا بود و اصرار داشت عقد را در منزلشان بخوانم.توضیح دادم که به دلایلی به منزل کسی نمی روم و شخص دیگری را برای انشای عقد می فرستم.اما انگار که دلیل نرفتن من به خانه شان را بداند توضیح می داد که جمع خصوصی است و همسرم هم طلبه است بلکه راضی ام کند... البته مرا مجبور کرد قبول کنم.

کوچه ای باریک در یکی از محله های قدیمی تهران.خانه ای رویایی با حیاطی محقر و انباری گوشه اش و مردی که با تواضع و تکرار مکرر((حاج آقا خوش آمدید)) مرا به داخل خانه راهنمایی می کرد.

با اینکه من هم سن فرزندان یا حتی نوه های جمع محسوب می شدم اما صندلی گذاشته بودند تا ((حاج آقا)) بالا بنشیند.البته ادب اجازه نداد این کار را انجام دهم.

ملحفه ای سفید که رویش آینه و شمعدانی کوچک بود، نان و پنیر و سبزی، دسته گل نارنجی وسط سفره، آجیل مشکل گشا و عروسی که چادرش را روی صورتش انداخته بود مرا یاد عروسی خواهرم می انداخت. دوست داشتم مثل همان زمان یکی اسکناس بریزد سر عروس من هم بدوم پایین پایش تا اسکناس های ده تومانی و بیست تومانی را جمع کنم.همه یک رنگ روی زمین نشسته بودند، حتی عروس و داماد.

وقتی خواستم امضای داماد را بگیرم، از پدرش اجازه گرفت، او را بوسید و بعد دفتر را امضا کرد.عروس هم پیش از بله گفتن از همه خواست برای ظهور امام عصر صلوات بفرستند.

مادر داماد و پدر عروس از دنیا رفته بودند، اما داماد برای بله گفتن از آنها هم یاد کرد.

همه با نگاه به هم انگار محبت را گاز می زدند.جوانترها اگر چه ریخت و قیافه شان کمی امروزی تر از پدر و مادرهایشان بود، اما از قاعده ی همدلی مستثنی نبودند.

خلاصه خیلی باحال بود!

زیرنویس:هویت اگر باشد، یک مترجم زبان آلمانی در خانه محقر پدر بعد از بوسیدن دست او و سفره ی عقدی ساده با یک خانم فوق لیسانس که چادر به سرکشیده و برای بله گفتن از امام زمانش اجازه می گیرد ازدواج می کند و اگر نباشد...

  • بخوان ولی تامل کن
۱۰
اسفند

پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) :

هر که دوست دارد که پاک و پاکیزه خدا را دیدار کند ، با همراه داشتن همسری به دیدارش رود 
♥•٠·

  • بخوان ولی تامل کن
۱۰
اسفند
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت باصفا شود 
♥•٠· 
حضرت صادق علیه السلام از پدرش نقل کرده که فرمود :
هر کس زن‏ گرفت ، ‏باید او را گرامى و محترم بشمارد.
بحار جلد ۱۰۳ ص ۲۲۴
♥•٠·
امام صادق علیه السلام :
بیشترین خیر و برکت در زنان است.
من لایحضره الفقیه، ج3، ص385، ح4352
  • بخوان ولی تامل کن
۱۰
اسفند

ازدواج که کرد، یک جلد قرآن برای همسرش خرید.
توی صفحه ی اول نوشت " امیدم در این است که این کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد و نه چیز دیگر،
که همه چیز فنا پذیر است جز این کتاب."

♥•٠· 
یادگاران_20 کتاب جهان آرا

  • بخوان ولی تامل کن
۱۰
اسفند

پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله):
♥•٠· 
هدیه مرد به همسر خود، از عوامل افزایش پاکدامنی زن است.

من لایحضر الفقیه، ج 4، ص 281

  • بخوان ولی تامل کن
۱۰
اسفند

امام صادق(ع):
زنان را با محبت علی(ع) پرورش دهید و بگذارید آنان پاکدل باقی بمانند. 

وسائل الشیعه/ج14/ص127
♥•٠·

  • بخوان ولی تامل کن
۱۰
اسفند

دیالوگ قشنگی بود...
مرﺩ ﺑاید خشن باشه ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﮑﻮﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ 
♥•٠·
ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻦ ﻇﺮﻓﺎﺭﻭ ﻣﯿﺸﻮﺭﻡ
روایت داریم پیامبر اکرم مکرر میفرمودند :
«کمک به همسر در کارهای منزل، صدقه و احسان در راه خداست.» ـ


  • بخوان ولی تامل کن
۱۰
اسفند

عشق به همسر گرما بخش و انرژی زاست ،
با اعلام این عشق به او قلب وی را تسخیر کنید.
((دوستت دارم عزیزم )) جمله ای که هیچ گاه از قلب زن بیرون رفتنی نیست ، همسر خود را از این کلام آتشین محروم نسازید.
♥•٠·
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)

  • بخوان ولی تامل کن
۱۰
اسفند

شاید اگر من هم نوه امام بودم هر کاری دلم می‎خواست انجام می‎دادم و کمی از پدربزرگ عزیزم خرج می‎کردم تا مردم مرا ببینند و بشنوند و تأیید کنند. شاید من هم مثل زهرا اشراقی با الشرق‎الاوسط مصاحبه می‌کردم[۱] و می‌گفتم من هم حریم سلطان می‌بینم (بدون اینکه فکر کنم دارم چه سریالی را تبلیغ می‎کنم) می‌گفتم کافه گردی خوب است! آن هم برای یک زن (بدون اینکه توجهی به عواقب این رویه‌ی اجتماعی داشته باشم) می‌گفتم در خانه ماهواره دارم و شبکه‌های مختلف آن را که باب میلم هست، اسم می‌بردم. (بدون اینکه فکر کنم این کار، تبلیغ یک قانون‌گریزی اجتماعی است)

بگذریم؛ خوب شد من نوه امام نیستم تا برای تأیید تمام کارها و رفتارهایم از امام خرج کنم و جوری وانمود کنم که انگار امام هم اگر بودند با نظر من موافق بودند! هر چه خواستم حجاب و چادر و پوشش اجتماعی بسیاری از زنان با ایمان جامعه را خُرد و خمیر کنم و بعد یک سخن از امام به زبان بیاورم که فرموده‌اند: «رنگ سیاه مکروه است و نباید پوشید.» بدون اینکه کمی فکر کنم و کلاه خودم را قاضی کنم که اگر امام این جمله را برای همه جا مخصوصا زنانی که در جامعه حضور پیدا می‎کنند گفته‌اند، پس چرا همسر خودشان را با چادر رنگی ندیده‌ایم؟

و اگر من نوه امام بودم شاید از مادربزرگم مایه می‌گذاشتم که خیلی شیک پوش بوده‌اند، ولی دیگر به این نکته اشاره نمی‌کردم که این شیک‎پوشی مخصوص فضای خانه و خانواده بوده نه توی خیابان و انظار عمومی!

بیخیال؛ زهرا خانم اشراقی! اینها را گفتم که بدانید چادر از سر برداشتن جلوی دوربین‌های عکاسی قطعا منش مادربزرگتان نبوده و سریال‌هایی شبیه حریم سلطان دیدن مرام پدربزرگتان نیست. حالا شما هر کاری دوست داری بکن ولی یک خواهش اساسی، از امام و همسرشان مایه نگذار!

  • بخوان ولی تامل کن
۲۹
بهمن
راوی همسر شهید : 
نمی‌دانستم آدمی که به خاطر من از درس و مشق افتاده، همان احمدی‌روشن؛ معاون فرهنگی بسیج دانشگاه است
هر دوی‌مان سرمان پایین بود. گفت: ممنون که اومدید. فقط می‌خواستم بگم کجایی‌ام و چی خوندم… 
گفت: اگه بدونم جواب‌تون مثبته، تا هر وقت که لازم باشه صبر می‌کنم… .
خیلی جذاب صحبت می‌کرد. 
یک جور صداقت خاصی توی لحنش بود. در همان نگاه اول، رضایتم جلب شده بود، اما اصلاً دلم نمی‌خواست جلوتر از خانواده‌ام جواب مثبت بدهم. سکوتم را که دید، گفت: من منتظرم… 
صورتش با لبخند خیلی گیراتر می‌شد. یک پوستر لوله شده توی دستش بود. قبل از خداحافظی پوستر را گرفت جلویم و گفت: بفرمایید، این مال شماست.
گرفتمش. تا آمدم بازش کنم گفت: نه! الان نه، بعداً باز کنید.
یک لحظه تأمل کردم و گفتم: چرا؟!
گفت: خواهش می‌کنم.
وقتی رفت، بازش کردم. خیلی برایم جالب بود. مصطفی لای پوستر که یک
«یا فاطمه‌الزهرا(س)»ی خیلی قشنگ بود، یک گل‌سرخ گذاشته بود. از آدمی به تیپ و قیافه مصطفی که در مواجهه با خانم‌ها آن همه خشک و سرد بود، این کار خیلی بعید بود. نگاهم روی گلبرگ‌های مخملی و زرشکی گل ثابت ماند. یک جورهایی حالم گرفته شد. با این کارش تازه فهمیدم چقدر به‌ام علاقه دارد. معلوم نبود برای دادن این هدیه کوچک، چقدر با خودش کلنجار رفته!

  • بخوان ولی تامل کن